محمدمهدی آقا و نگار جون

با سعدی در گلستان

1392/12/26 21:12
نویسنده : محمدمهدی
717 بازدید
اشتراک گذاری

کتابخوانی

گلستان سعدی از اون دست کتابایی هستش که وقتی برش داری برا خوندن، نمی تونی دل بکنی از خوندنش. هم شیرین و خوندنیه و هم کاربردی... برا زندگی من و تو...

قصد داریم اینجا با کمک هم، حکایت های گلستان رو بررسی کنیم.

در یکی از جنگ ها، عده ای را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکی از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگی ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد که گفته اند: هرکه دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گریز             دست بگیرد سر شمشیر تیز

ملک پرسید: این اسیر چه می گوید؟

یکی از وزیران نیک محضر گفت: ای خداوند همی گوید: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس

ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت. وزیر دیگر که ضد او بود گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز راستی سخن گفتن. این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت. ملک روی ازین سخن درهم آمد و گفت: آن دروغ پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی. چنانکه خردمندان گفته اند: دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز

هرکه شاه آن کند که او گوید

حیف باشد که جز نکـــو گوید

و بر پیشانی ایوان کاخ فریدون شاه، نبشته بود:

جـــــهان ای برادر نمــــــاند به کس

دل اندر جـــهان آفرین بنــــــد و بس

مــکن تکیــــــه بر ملک دنیا و پشت

که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنـــــگ رفتــن کند جــــان پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خـــاک

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

طراح دردونه تم
26 اسفند 92 21:21
سلام به شما دوست خوبم ني ني نازي داري دوست داري لوگو و صفحه ورودي و بالابر وبلاگ و قالب وبلاگ و تقويم رو براي سال نـــو با عکس ني ني تون سفارش بدي ؟ همه و همه با عکس ني ني نازتون ! اگه شما هم دوست داري براي سال نو کلي چيزاي قشنگ و قشنگ با عکس کوچولوي دلبندتون داشته باشي حتما بيا پيشم سال نو تحولي نو براي ني ني نازتون همراه با دردونــــه منتظر حضور گرمت هستم تخفيف ويژه نوروزي قيمت ها زير 10 هزار تومن برای چت و سفارش با منم میتونید بیاید این آدرس در خدمتم online.1abzar.com/user.php?admin=11892
محمدمهدی
پاسخ
ممنون باشه به آدرسهتون سر می زنم
باباجونی
18 فروردین 93 22:08
سلام پسرم. بارک الله چه قدر پیشرفت کرده ای ماشاء الله! در وبلاگ دوممم با مطلب طنزی با عنوان: در انجمن شعر آماده پذیرایی هستم. به بابات هم سلام برسان.
محمدمهدی
پاسخ
سلام. ممنون چشم الان می آم
باباجونی
5 اردیبهشت 93 12:05
آفرین بر پسر دانشمندم! چیز خیلی جالبی آوردی. هم مفید و هم یادآور بزرگان ایران زمین. موفق باشی پسرم!
محمدمهدی
پاسخ
ممنون من که هنوز دانشمند نشدم.
بابات
6 اردیبهشت 93 13:10
خيلي خوشم اومد. احسنت به اين انتخاب جالبت. ضمنا از آقاجون هم ممنون
محمدمهدی
پاسخ
ممنون
عمو مهدی
19 اردیبهشت 93 13:20
سلام عزیزم باور نمی کنم اون کوچولویی که تو بغلم اونقه اونقه می کرد حالا شده یه دانشمند کوچک که تونسته گلستان بخونه و از تو او گل بچینه. خیلی مفید بود عزیزم. این یکی از بهترین حکایتهای گلستانه. معلومه که خوش سلیقه ای! دوست دارم .
محمدمهدی
پاسخ
سلام ممنون
باباجوني
20 اردیبهشت 93 13:16
سلام. هنر براي هنر در بازار مكاره شعر. مطلب تازه اين وبلاگ من است. به روزم تشريف بياوريد خوشحال مي شوم.
محمدمهدی
پاسخ
چشم
باباجونی
29 شهریور 93 20:40
خیلی قشنگ بود احسنت! ضمنا با مطلب تازه ای منتظر قدوم شما هستم.